ضربات عاشقی
شرح من منی که نقطه پایان مشکلاتم
یک برادر
یک پدر
یک پسر
یک فرزند
و حتی یک فرزند یتیم
اری اینها همه شهید هستند
کافیست بدانی در کدام منزل موی سپید کرده و چشم گریان
اما حال که بازگشته چرا غریب چرا تنها
چرا همسری خبردار نشد و مادری از غصه رها....
چرا فرزندی از عشق لبریز نشد و پدری کمر راست نکرد ....
♥️مادر، بیقرار و عاشق،
در اشکهایش فرزندش را صدا میزند…
و شهید گمنام،
چون پاسخی از آسمان،
در آغوشِ دلتنگیاش آرام میگیرد....
تاريخ : شنبه یکم آذر ۱۴۰۴ | 17:29 | نویسنده : یاداور لحظه های بی تو |
رتبه الکسا
ویژه اسلاید اسکین
ساعت
آخرین مطالب
جستجو
ذکر ایام هفته
ربات مترجم
آرشیو مطالب
حامیان اسلاید اسکین
امکانات وب

